هینا امانو (天野陽菜, امانو هینا ), با نام مستعار 100% دختر نور خورشید (100% の晴れ女, هیاکو پااسنتو بدون خرگوش-اونا ), یک مجرا است. او شخصیت اصلی در هوازدگی با شما و اولین نور و یک شخصیت فرعی در هنگام باران دود است . او دوست دختر هوداکا موریشیما است, دوست خوب شوتا و خواهر بزرگتر برادر مرحومش, ناگی امانو. او بعدا در ظاهر می شود اژدها کوینکس به عنوان همکلاسی محبوب شوتا در دانشگاه کیو.
محتویات
ظاهر
هینا یک دختر نوجوان با هیکل و قد متوسط با پوست روشن و چشمهای بزرگ روشن است. او موهای صاف و مشکی بلندی دارد که به دو دم اسبی دوقلوی کم با بندهای موی مشکی که روی شانه هایش گذاشته شده گره می زند. او موهای چتری بلند و دو قفل مو دارد که صورت خود را قاب می کند. او معمولا یک کاپشن خاکستری سفید را روی یک لباس بدون شرت صورتی با روکش توری مشکی یا یک تاپ مخزن صورتی با شلوارک کوتاه می پوشد. علاوه بر این, او می پوشد گردنبند سنگ و حمل در اطراف یک کوله پشتی کوچک خاکستری تیره بوم. او یک حلقه وعده نقره ای کوچک به شکل بال کوچکی که هوداکا در انگشت حلقه چپ خود داده است می پوشد.
روزی که او و هوداکا برای اولین بار با شوتا ملاقات کردند لباس صورتی زیر کلاه خود پوشید. در نور اول او دیگر گردنبند خود را نمی پوشد زیرا به نشانه دوستی به شوتا داد (بعدا به توهرو). او یک ژاکت قهوه ای با کاپوت خاکستری تیره و همچنین شورت جین به تن داشت. او همچنین می پوشد شورت قرمز تیره بیش از سیاه و سفید, پاره پاره, ساق تنگ و چکمه های تیره اسطوخودوس صورتی. چون او قدرت تازه کشف شده خود را دارد, نون, چشمانش ممکن است هر زمان که عصبانی می شود صورتی مایل به بنفش بدرخشد.
به تصویر کشیدن انیمه
شخصیت
هینا یک زن جوان مهربان و دلسوز است که نشان دهنده تمایل او برای عرضه یک همبرگر رایگان به هوداکای فراری و عشق تازه کشف شده او به خوشبختی است که قدرت تابش خورشید برای مردم به همراه دارد. او با وجود تلاش هایش برای مراقبت از خود و برادرش شاد است.
در نور اول هر زمان که او در اطراف با برادرش نیست, او اغلب شروع به وحشت به عنوان او اظهار داشت که برادرش ناگی است مانند 'خانه' به او. و همچنین زمانی که دانته با استفاده از او, او اغلب می شود توسط سفارشات خود را تحریک. پس از داشتن ناگی گروگان گرفته شده توسط دانته, او شروع به تبدیل شدن به خصمانه به عنوان او را برای اجازه نمی برادرش برود خشمگین تا زمانی که او پس از اتمام کار. پس از مرگ هوداکا و ناگی امانو, حنا گرایش مخربی از خود نشان داد, همچنین به عنوان یک موضوع به سمت اقتدار. با توجه به تغییر گسترده ای از شخصیت, حنا است و سپس نشان داده می شود مبتذل ترین از همه لوله, ادای سوگند بسیار اغلب. این اشاره زمانی که حنا برای اولین بار در مقابل شوتا سوگند, وقتی که او گفت: "این حنا من می دانستم که نمی."
سابقه و هدف
هینا و برادر کوچکترش پس از فوت مادرشان با هم زندگی می کنند و او را برای هر دویشان رها می کنند. هیچ اشاره ای به پدرش یا هیچ خویشاوند دیگری نشده است.
هوازدگی با شما
هینا در مک دونالد که کار می کند با هوداکا موریشیما ملاقات می کند و در حالی که بدون سفارش چیزی می نشیند به او نزدیک می شود و از روی ترحم یک وعده غذایی رایگان به او پیشنهاد می دهد.
مدتی بعد, هوداکا ساعت به عنوان حنا است که به کار در یک باشگاه ناقص مرعوب, و تلاش برای نجات او. او او را به عنوان دختری که با او مهربان بود می شناسد و سپس با تعقیب میزبان باشگاه با هم فرار می کنند. میزبان هوداکا را سنجاق می کند اما او با شلیک اسلحه ای که قبلا پیدا کرده بود موفق می شود مرد را شوکه کند. هوداکا انتظار واقعی بودن اسلحه را ندارد و هینا به سرعت او را دور می کند تا این دو بتوانند به یک ساختمان متروکه در نزدیکی فرار کنند—همان ساختمانی که هینا هنگام نشستن با مادرش دید. هینا هوداکا را به دلیل دخالت سرزنش می کند و توضیح می دهد که پس از اخراج از شغل قبلی خود در رستوران فست فود برای حمایت از خود و خواهر و برادرش به این شغل نیاز دارد. او قبل از بازگشت به ترک از استفاده او از اسلحه انتقاد می کند و هوداکا نیز از کاری که انجام داده ترسیده است او را از کف ساختمان می اندازد. هینا با دیدن اینکه اشتباهات خود را تشخیص داده است برمی گردد و حدس می زند که هوداکا یک فراری است قبل از اینکه به او بگوید می خواهد چیزی به او نشان دهد. هینا در پشت بام ساختمان با دعا برای هوداکا توانایی خود را در پاکسازی فضا نشان می دهد. او خودش را به هوداکا تحت تاثیر قرار معرفی به عنوان او همان می کند, مباهات به او که او 17 و در نتیجه مسن تر از او. جلسه ای را در خانه هینا ترتیب می دهند.
بعدا همان روز هوداکا به خانه هینا می رسد و او هنگام بحث در مورد مشاغل برای هوداکا ناهار می پزد. هینا می تواند توانایی مرموز خود را برای افرادی که خواهان هوای صاف برای رویدادهای خاص هستند فراهم کند. کسب و کار خود را یک موفقیت بزرگ می شود و جذب تعداد زیادی از مشتریان اعم از دانشجویان مهد کودک به غول های شرکت های بزرگ.
جشنواره فستیوال جینگو گین چند ماه به کار برگزار می شود که از هینا خواسته می شود تا فضای روشن را فراهم کند. بعد از این کار او با هوداکا روی پشت بام ساختمان می نشیند و به او می گوید که واقعا خوشحال است که کار خود را شروع کرده و با هم کار می کنند.
هینا, ناگی و هوداکا در خانه اش برای فومی تاچیبانا کار می کنند و اسکای را برای او پاک می کنند تا بتواند برای شوهر متوفی خود شعله ای روشن کند. فومی می گوید مایه تاسف است که کار را ترک می کنند اما هوداکا توضیح می دهد که چاره ای ندارند زیرا هینا در جشنواره دوربین گرفتار شد و بنابراین می خواهد مدتی پایین بماند. تاکی تاچیبانا به خانه فومی می رسد و شوهر متوفی خود را روشن می کند و فومی هینا را تشویق می کند که هنگام فوت مادر متوفی خود همین کار را برای مادر متوفی خود انجام دهد. تاکی و هوداکا در مورد هینا در حالی که برادرش و فومی در باغ بازی می کنند بحث می کنند.
کیسوکه و دخترش موکا سوگا در اخرین کار خود در پارک در حال بازی با ناگی هستند که هینا و هوداکا می نشینند و تماشا می کنند. اخرین کار هینا پاک کردن فضا برای موکا بود تا بتواند با وجود استما بیرون برود و بازی کند. کیسوکه با این دو نفر می نشیند و هوداکا از او می پرسد که چگونه می داند این کار او است و در مورد داشتن یک دختر او نادیده گرفته می شود زیرا کیسوکه در عوض هینا را به خاطر توانایی هایش ستایش می کند. این سه نفر مدتی صحبت می کنند تا اینکه ناتسومی می رسد, در این زمان هوداکا فریاد می زند, رو به کیسوکه می کند و از او می پرسد که از زمان داشتن همسر با او مشکل خواهد داشت یا خیر. کیسوکه از درک نادرست او می خندد و هینا و ناتسومی او را به منحرف بودن متهم می کنند. ناگی و موکا کیسوکه و هوداکا را در حالی که دختران در مورد مردان درگذشته و شباهت هایشان بحث می کنند نزد خود صدا می کنند. ناتسومی می پرسد حنا چگونه او شده است, گفتن او را از یک شایعه دختر نور خورشید خطرناک یک کشیش او را از اطلاع.
هوا تاریک می شود و باران دوباره شروع می شود بنابراین شش نفر می روند و از هم جدا می شوند و ناگی با سوگاس به یک رستوران می رود و هوداکا و هینا با هم به محل زندگی امانو برمی گردند. به عنوان هوداکا پیاده روی همراه پشت حنا, او بیش از دادن او حلقه و اعتراف عشق خود را به او نگران, اما قبل از او این شانس را دارد, حنا قطع به او چیزی بگویید. او به عنوان یک تندباد ارواح او را از بین می برد و هوداکا را تکان می دهد که او را به سمت او شناور می کند. او متوجه می شود که او به دلیل نفرین دختر نور خورشید غیر قابل مشاهده است. حنا به او می گوید داستان چگونه او یک دختر نور خورشید در حرم پشت بام شد به عنوان راه رفتن به جای او, حلقه و اعتراف فراموش.
هوداکا در حین بازجویی پلیس از هینا در مورد محل نگهداری هوداکا در حمام پنهان می شود. مشخص شده است که والدین هوداکا گزارش یک فرد گمشده را ثبت کرده اند و افسران پلیس در حال تحقیق در مورد استفاده و در اختیار داشتن سلاح گرم غیرقانونی وی هستند. یک افسر به هینا اطلاع می دهد که خدمات اجتماعی برای بردن ناگی برادر کوچکتر هینا فراخوانده می شود زیرا افراد زیر سن قانونی و بدون سرپرست قانونی هستند.
هینا تصمیم می گیرد با هوداکا و ناگی فرار کند اما با شروع برف هوا حتی غیرعادی تر می شود. در خیابان ها این سه نفر دستگیر می شوند و هوداکا هنگام تلاش برای فرار توسط دو افسر پلیس دستگیر می شود اما توسط هینا نجات می یابد که با دعا برای حمله صاعقه به پلیس حواس او را پرت می کند. سپس این اجازه می دهد تا سه نفر به هتل فرار کنند.
شب را در هتل می گذرانند. هینا به هوداکا اعتراف می کند که بدنش کم کم تبدیل به اب می شود و از ناتسومی در مورد داستان دوشیزه هواشناسی که قربانی زنده می شود یاد گرفته است. او اجازه نمی دهد این اتفاق بیفتد و قول می دهد از او محافظت کند. اما روز بعد هینا ناپدید می شود و در نتیجه باران متوقف می شود.
هوداکا با دنبال کردن حنا به جایی که در بهشت روحیه داشت موفق می شود به بالای ساختمان برسد و از حرم می پرد. او سپس به بالای جهان منتقل می شود و حنا را نجات می دهد. هوداکا با سقوط به زمین از هینا التماس می کند که برای خودش زندگی کند و باران بدون پایان قابل پیش بینی از سر گرفته می شود.
سپس احتمالا هینا و ناگی توسط سوگاس به فرزندی پذیرفته شدند و با از سرگیری تحصیلات هینا به زندگی در خانه خود ادامه دادند.
سه سال بعد, هوداکا بازدید توکیو به جستجو برای حنا می یابد و او دعا در همان نقطه او برای اولین بار سعی کردم به اعتراف به او در. او با او تماس می گیرد و او هم از دیدن او شوکه شده و هم خوشحال است. فیلم به پایان می رسد و یک بار دیگر یکدیگر را می پذیرند.
وقتی دود با قوس باران روبرو می شود
پس از مراسم خود را با هوداکا, دو مورخ برای تقریبا 8 ماه تا زمانی که ملاقات شوتا ماگاتسوچی, که در همان مک دونالد کار می کند که او هینا نیز در کار می کند. این دو در حال مشاهده پسر بودند که فهمیدند او تقریبا هم سن و سال اوست. این دو با دانستن شخصیت مهربان او شروع به دوست شدن با شوتا می کنند و او را به یک شام شبانه دعوت می کنند. در حالی که هینا برای شام می پزد, شوتا با تاکی تاچیبانا و میتسوها میامیزو به خانه خود می رسد. پس از شام شب خود را, حنا مطلع شد که شوتا خود را به یک تصادف کردم, که او را به یک نیمه سادیست نیمه مجرا تبدیل.
دو روز بعد خانهاش مورد حمله تایکو ریونوسوکه قرار گرفت که ناخواسته خانهاش را سوزاند. او سعی می کند او را متقاعد کند که می خواهد به او کمک کند, اما او همچنان به او ایمان دارد تا اینکه شوتا وارد عمل شد, که او به تایکو و هینا نشان می دهد که او دارای توانایی دستکاری طبیعی مشابه مانند او است, که او دارای دود است. راست رفت او راه خود را ساخته شده قبل از شوتا و تایکو ساختمان در حال سوختن فرار, هر دو هوداکا و حنا توسط دی یو پی نگه داشته شد به عنوان شوتا است که توسط بروک اگوستین بازجویی. پس از شوتا اذعان می کند به اگوستین که او یک مجرا است, اگوستین او را ناباورانه و می زند سه نفر از سرد.
دو هفته بستری شدن در بیمارستان, مصدومیت حنا از خرده ریز در او به خاک سپرده شامل. پس از شوتا است پس از بهبودی خود را از خواب بیدار, حنا به خواب می رود به عنوان شوتا تصمیم می گیرد به قدرت بتن اگوستین به او را نجات دهد.
پس از نبرد نهایی خود را با اگوستین, شوتا به حنا را برمی گرداند و او را بهبود می یابد, تخلیه تمام بتن در داخل بدن او به خاک سپرده. او از شوتا پرسید که هوداکا کجاست و به جای اینکه به او فاش کند که مرده است به او گفت که هوداکا "او را نجات داد" و "کاری را که باید انجام داد" انجام داد تا از هرگونه غم و اندوه جلوگیری کند. این دو بعدا پس از ذکر هینا که هوداکا "کار درست را انجام داد"پذیرفتند.
3 ماه بعد پس از اتمام مدرسه هینا با کوبایاشی و توهرو ملاقات کرد که می خواهند بدانند شوتا در حال حاضر در کجا اقامت دارد. همانطور که از او پرسید چرا کوبایاشی و توهرو هر دو به او گفتند که عزیزان شوتا هستند و ناگهان یادش می افتد که شوتا در مورد او صحبت می کند.
نور اول
در شبی که هینا و برادرش ناگی قصد داشتند از توکیو خارج شوند تا مکان جدیدی برای زندگی پیدا کنند, در حالی که هینا پولشان را برای فرار می گرفت توسط گانگسترهای روسی به نام "اکوران" کمین کردند. در حالی که حنا قادر به دور بود, ناگی بود خیلی خوش شانس نیست و دستگیر شد. هینا با کارفرمای سابق ناگی دانته تماس گرفت که از ساده لوحی او استفاده کرد تا او را دستکاری کند تا به او کمک کند تا در جنگ باند با اکوران ها پیروز شود.
هنگامی که بالاخره ناگی پیدا شد دانته او را زندانی کرد و هینا را مجبور به ادامه کمک به او کرد و به تنهایی کنترل تجارت غیرقانونی مواد مخدر توکیو را به او داد و حتی لطف پلیس را برای او تضمین کرد. متاسفانه هینا روح خود را به عنوان دختر نور خورشید رها می کند و به یک مجرای سرکش تبدیل می شود و دانته سعی کرد او را در یک اتاق گاز خانگی بکشد.
نه تنها او شکست خورده بود, اما خشم پس از سانحه حنا اجازه او را به شکستن از دام, که منجر به "مذاکره" یک معامله جدید با او: یا او را بیش از برادرش دست, یا او را از هم جدا باند خود را انتخاب کنید و قطعه عملیات خود را به قطعه.
چپ با هیچ انتخاب دیگری, دانته رویارویی نهایی با حنا در یک رستوران سادیست رها مرتب, جایی که او را با یک سوزن مواد مخدر سوخت گیر, و در مه نتیجه, او ناخواسته کشته برادرش, ناگی, ترک عاطفی پریشان و دفاع خود را به عنوان تلفیقی می رسد.
هینا بیش از یک ماه تربیت شد تا با کمک ناخواسته ماکوتو شیچیرو از قدرت خود برای ایجاد اهداف هولوگرافی استفاده کند. او همچنین مجبور شد وقایع منجر به قتل برادرش را بازگو کند. با داستان کامل, رهبر ارشد تی ال اف, میدوری هایاشیدا, نشان داد که دانته در بازداشت بود و حنا پیشنهاد این شانس را به او اعدام, یک معامله است که حنا بدون تردید پذیرفته.
تلاش اولیه هینا, با این حال, به جای یک سوراخ به جهان خارج منفجر, جایی که دانته سعی برای فرار با فرماندهی یک ای پی سی و با حنا با استفاده از سرعت نور نور او در تعقیب داغ. هینا به لطف کمک های ناخواسته تی ال اف با دانته درگیر شد و کم کم انتقام خود را از ارباب مواد مخدر گرفت.
بازگشت به محل شوتا, او در مورد توانایی های مجرا سابق حنا شنیده. او اصرار دارد که با هینا صحبت خصوصی داشته باشد و از هینا خواست که به او بگوید چه اتفاقی افتاده است که او نمی خواهد این را بگوید اما در عوض از شوتا می خواهد قدرت خود را تخلیه کند تا داستان او را بداند. شوتا پس از اطلاع از مرگ ناگی او را تسلی می دهد زیرا به او اجازه می دهد چند روز در خانه اش بماند. شوتا در حالی که توهرو مکالمه خود را شنید همه چیز را در مورد اتفاقاتی که برای هینا افتاد به او گفت. با دادن لباس یدکی توهرو او را بغل کرد و از باختش عذرخواهی کرد.
قدرت ها و توانایی ها
- دستکاری هوا: هینا به عنوان یک دختر نور خورشید دارای توانایی منحصر به فرد و شگفت انگیزی است که به او قدرت توقف باران و پاکسازی فضا را با دعا می دهد. در حالی که از این توانایی استفاده می کند می تواند هوا را دستکاری کند و به بهشت شیرجه بزند. با این حال, همانطور که در فولکلور توصیف شده توسط کشیش, نتیجه استفاده از این توانایی وجود دارد: هرچه هینا بیشتر استفاده کند, بدن او شفاف تر می شود تا روزی که سرانجام تمام قدرت بدنش را تخلیه کند, در بهشت ناپدید می شود. احساسات او همچنین می تواند به کنترل هوا بستگی داشته باشد. نمونه هایی از قبیل عزم منحصر به فرد نجات هوداکا از پلیس با همان ژست دعا این بار برای رعد و برق/رعد و برق برای برخورد با ماشین برای خرید زمان برای فرار نشان داده شده است و در نهایت زمانی که او احساس می کند برف سرد از بهشت می بارد.
- دستکاری نوزادان: قدرت های نوزادان هینا پس از حمله دنباله دار خود را نشان داده اند. وقتی تی اف او را دستگیر کرد در کنترل او تربیت شد. در نتیجه, او دارای درجه زیادی از کنترل بیش از نون, که او می تواند در روش های مختلفی استفاده. او قادر به شلیک پرتوهای فرار نون و همچنین انفجارهای متوالی کوتاهتر است و به او اجازه می دهد دشمنان را از فواصل دور اعزام کند. او همچنین توانایی تشخیص نقاط ضعف حریفان خود را دارد و به او اجازه می دهد تا به سرعت نقاط ضعف حریفان را بکشد. علاوه بر این, او همچنین می تواند یک انفجار باد نون ارسال به قرار دادن دشمنان در حالت سکون, اجازه می دهد او را به ضربه نقاط ضعف خود را ساده تر. هینا همچنین می تواند چندین موشک نون را برای ضربه زدن به بسیاری از دشمنان به طور همزمان ارسال کند. اگر یک مهاجم بیش از حد نزدیک شود می تواند یک نیروی ضربه مغزی در اطراف خود ایجاد کند تا موقتا او را بی حس کند. همانطور که برای مبارزه با نزدیک, او با استفاده از مشت سریع و لگد طراحی شده توسط انرژی نوزاد او. او حملات غوغا او با تماشای انیمه به دست, همانطور که در نور اول نشان داد . هینا همچنین قادر است خود را به نون تبدیل کند تا با سرعت های فوق بشری حرکت کند و مسافت های زیادی را پرش کند و سطوح عمودی را بالا ببرد. هینا مانند شوتا قادر است از رانشگرهای نون برای کاهش سرعت فرود خود استفاده کند. سرانجام, او قادر به تولید یک تکینگی که تساوی در دشمنان برای چند ثانیه قبل از تولید یک انفجار است.
روابط
هوداکا موریشیما
هینا هوداکا ملاقات کرد زمانی که او به او پیشنهاد رایگان برگر در طول فراری خود. تجربه بسیار پس از افشای قدرت دستکاری هوا او را به هوداکا, دو شروع به دوست با یکدیگر, شروع یک رابطه عاشقانه.
ناگی امانو
هینا برادر کوچکترش را مانند هر خواهر بزرگتری دوست دارد. او همه چیز را به مراقبت از او پس از مادر خود درگذشت. گفته شده است که او را به یک ضربه سقوط اگر ناگی است در اطراف به عنوان اگر او تنها عضو خانواده او تا به حال است. پس از مرگ او, حنا تصمیم به پاک کردن شهرستان از چه چیزی باعث او را به او را بکشند, که او در نهایت سرکش شد.
شوتا ماگاتسوچی
هینا برای اولین بار در مک دونالد با شوتا ملاقات کرد. وقتی او و هوداکا او را به یک شام شبانه دعوت کردند به عنوان دوست به رابطه خود ادامه دادند. هینا پس از مجروح شدن توسط بروک اگوستین امید زیادی به شوتا داشت. پس از شوتا را برمی گرداند به حنا به درمان او, او شروع می شود به او عشق ورزیدن زیادی درست مثل او چگونه عاشق هوداکا. در حال حاضر هینا با کمک او و کوبایاشی اکنون می تواند به عنوان دانشجوی سال اول برای دانشگاه کیو اقدام کند. با وجود از دست دادن او از هوداکا, او احساسات عاشقانه برای شوتا نشان داده است. اما شوتا از نظر یک رابطه واقعی فقط یک دوست و متحد نزدیک است.
میدوری هایاشیدا
هینا به عنوان رهبر ارشد تی اف به او احترام می گذارد اما هنوز او را به عنوان دشمن و متحد نمی بیند.
توهرو کوبایاشی
تعامل زیادی بین این دو نشان داده نمی شود. هینا به دلیل سینه های بزرگش کمی توهرو را دوست ندارد و باعث می شود هینا هر زمان که با او صحبت می کرد در حالی که سینه هایش را تندرست می کرد از او عصبانی شود. توهرو در نهایت هینا را برای سرگرمی اذیت می کند و او را "تخت"می نامد. اما توهرو پس از شنیدن خبر مرگ برادرش با او مهربان و خونگرم می شود.