هر زمان که با یک دارایی مالی وارد موقعیتی شویم ، خواه این یک موقعیت طولانی باشد و چه یک موقعیت کوتاه ، انتظار می رود که تجارت را بعداً با یک سود ببندیم. همانطور که واضح است ، اصطلاح مهم در اینجا انتظار است ، و کیفیت معاملات ما در نهایت به چگونگی صدا انتظارات ما بستگی دارد.
اغلب اوقات ، و به ویژه با سرمایه گذاری طولانی مدت ، انتظار ما در اینجا بیشتر به امید ترجمه می شود ، حتی اگر امید ممکن است حداقل با آمار گره خورده باشد. اگر به عنوان مثال در سهام یا بورس سهام شرط بندی می کنیم ، ما اغلب فکر می کنیم که از آنجا که سهام تمایل به افزایش ارزش در دراز مدت دارد ، ما نیز به ما خواهد رسید ، بنابراین ما از این به عنوان معیارهای خود برای ورود استفاده می کنیم ، اساس ماانتظار.
شاید یک شرکت سابقه قوی درآمدی داشته باشد و ما انتظار خود را تا حدودی بر این اساس پایه گذاری کنیم. این می تواند ارزش پیش بینی کننده ای داشته باشد حتی اگر بیشتر حرکت قیمت سهام هیچ ارتباطی با اصول تجاری ندارد و در عوض توسط خود بازار هدایت می شود.
شرکتی که سهام خود را خریداری کرده اید می تواند عالی باشد ، یک مجری برتر در زمینه خود ، اما اگر ما در یک بازار خرس هستیم ، جایی که سرمایه گذاران پول را از بازار سهام و به سایر موارد می کشند ، می تواند به طور قابل توجهی کاهش یابد. دارایی ها به طور کلی.
این مبنایی برای انتظارات است و درست است که اگر یک شرکت دارای اصول صوتی باشد که به مرور زمان به خوبی اثبات شده است ، این می تواند به احتمال اینکه بیش از فراز و نشیب هایی که در طول سالها رخ می دهد اضافه کند ، می تواند احتمال خوبی داشته باشد. اینکه این سرمایه گذاری بازده مناسبی برای سرمایه گذاری ارائه می دهد.
معاملات بر اساس انتظارات نیز انجام می شود ، اگرچه از آنجا که معاملات در طی یک دوره کوتاه مدت از سرمایه گذاری بلند مدت انجام می شود ، انتظارات براساس معیارهایی غیر از انتظارات بلند مدت از رشد یا اصول صحیح است که سهام را در بازار رقابتی می کند.
اگرچه برخی از معامله گران به اصول توجه می کنند ، کسانی که معاملات آنها در دوره های طولانی تر مانند یک سال یا دو سال یا بیشتر انجام می شود ، تجارت بسیار بیشتر در استفاده از تجزیه و تحلیل فنی متمرکز است تا انتظارات را تشکیل دهد ، جایی که از حرکت قیمت برای تعیین اینکه کدام جهت یک دارایی در حال حرکت است استفاده می شود. و هنگامی که حرکت احتمالاً معکوس خواهد شد.
بنابراین معاملات موفق شامل ارزیابی مناسب از احتمالات درگیر در حرکات قیمت آینده است ، به گونه ای که می توان از معاملات انجام شده انتظار داشت که به طور کلی انتظار مثبت را ارائه دهد. مشروط بر اینکه این چشم انداز مثبت باقی بماند ، معامله گران به دنبال ماندن در تجارت هستند و وقتی اوضاع معکوس می شود ، هدف خروج است. با انجام این کار ، ما به دنبال سطح سود بالاتری از ماندن در تجارت در اوقات خوب و بد هستیم.
تجارت و مدیریت ریسک
هنگامی که ما به هدف خود رسیدیم که با یک برنامه معاملاتی که انتظار می رود با گذشت زمان سودآور باشد ، این به تنهایی کافی نیست ، زیرا ما همچنین باید از نیاز به مدیریت ریسک آگاه باشیم.
این دو هدف به هم وصل شده است و ما باید به دنبال ایجاد تعادل مناسب بین این دو باشیم. اگر ما فقط درصد بسیار کمی از نمونه کارها خود را به طور همزمان معامله کنیم ، به عنوان مثال فقط 100 دلار در هر تجارت با یک سبد 100000 دلاری در معرض خطر قرار می دهیم ، و برنامه معاملاتی ما یک صدا با انتظارات مثبت بود ، ما عملاً از تصویر خارج خواهیم شد ، امااین هدف در اینجا نیست.
در این حالت ، ما وزن زیادی به مدیریت ریسک می دادیم و این امر به شدت بازده بالقوه ما را از معاملات ما محدود می کند.
اگر کل 100000 دلار خود را در یک تجارت بسیار اهرمی قرار دهیم که یک جنبش جزئی علیه ما ما را از بین ببرد ، اما اگر تجارت کار کند می توانیم چندین بار ارزش نمونه کارها را افزایش دهیم ، ممکن است پتانسیل سود خود را به حداکثر برسانیم اماخطر در اینجا بسیار زیاد خواهد بود.
معامله گران کمتر با تجربه و یا موفق و همچنین تقریباً همه سرمایه گذاران ، که واقعاً مهارت های تجاری حتی متوسط ترین وسیله را با استانداردهای تجاری موفق توسعه نداده اند ، تمایل دارند که کمتر از آنچه ضروری است به ریسک توجه کنند. معامله گران موفق در نهایت به یادگیری اهمیت مدیریت ریسک ، اغلب از طریق درس های سخت ، و درسهایی که آموخته می شود این است که به دنبال ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازگشت بسیار مهم است.
ما نمی خواهیم بیش از حد تأکید کنیم ، اگرچه اگر هر چیزی باشد ، باید به دنبال مسیری باشیم که از نوع پیش بینی های موجود در اوراق بهادار ما پاک شود و این باعث آسیب بیش از حد خواهد شد.
این واقعاً در مورد از دست دادن تمام پول شما نیست ، و با یک برنامه سودآور که هرگز نباید اتفاق بیفتد ، یا هر چیزی حتی برای آن موضوع نزدیک باشد. خطر واقعی وارد شدن به سوراخی است که برای حفر بیش از حد طول می کشد.
به عنوان مثال ، اگر کسی نیمی از نمونه کارها را از دست بدهد ، آنها 50 ٪ از دست داده اند ، اما آنها باید دو بار این کار را با دستاوردها تحویل دهند تا دوباره به دست آورند ، جایی که شما باید ارزش حساب خود را دو برابر کنید. ضررهایی که متحمل شده اند همیشه سود بیشتری برای جبران خسارت به دست می آورند ، بنابراین هدف باید این باشد که این مواجهه را محدود کنید تا خود را به مکانی تبدیل نکنید که حتی با آن دشوار باشد.
اگر کسی با یک انتظار غیر سودآور تجارت کند ، این چیزها را تغییر می دهد ، زیرا انتظار این است که فرد به مرور زمان متحمل شود ، و ممکن است فکر کنیم که مدیریت ریسک اهمیت کمتری دارد. برعکس این واقعیت است ، و مدیریت ریسک در این مورد بسیار مهمتر است ، حتی تا جایی که ممکن است بخواهیم بگوییم که معامله گر نباید در اینجا چیزی را به خطر بیندازد ، و شاید فقط انجام معاملات شبیه سازی شده باشد.
در مورد معاملات با پول واقعی چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد ، بنابراین این یک انتخاب معقول است ، اگرچه مبلغ خطرناک باید به حداقل برسد ، شاید حتی محافظه کارتر از نمونه ما در معرض خطر 100 دلار برای هر تجارت با یک سبد 100000 دلاری باشد.
با یک انتظار منفی ، محافظه کارتر بودن به معنای محدود کردن ضررهای خود بیشتر است ، و همچنین می خواهید در موقعیت خوبی بمانید اگر به اندازه کافی یاد بگیرید که بعداً چیزها را بچرخانید و به طور کلی سودآور شوید. به مراتب بهتر است با بیشتر پول خود به اینجا بمانید و یا حتی همه آن را از بین برده باشید ، جایی که شهریه بالایی را پرداخت کرده اید اما بسیار کمتری قادر به استفاده از آنچه آموخته اید ، باقی مانده است.
چگونه معامله گران سودآور می شوند
حرکات قیمت دارایی های مالی در بازه های زمانی مختلف قابل پیش بینی است ، با این واقعیت که اگر به نمودارهای بلند مدت چیزهایی مانند بازار سهام نگاه کنید ، می بینید که با قیمت های طولانی مدت ، حتی خالص تورم بالا می رود.
این در طولانی مدت اتفاق می افتد ، و ما همچنین می توانیم الگوهای را در دراز مدت ، میان مدت ، کوتاه مدت و حتی کوتاه مدت مانند یک میله دوم در یک نمودار مشاهده کنیم. هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، چرخه ها طولانی تر خواهند بود و قیمت ها به روشی مشابه در هر مقیاس زمانی نوسان می کنند ، که ما آن را ماهیت فراکتال بازار می نامیم.
این همه به دلیل رفتار تجاری خود رانده می شود ، جایی که حتی قیمت های متحرک ، حرکت ، به حرکت بیشتر کمک می کند. اگر قیمت چیزی در حال افزایش باشد ، تعداد بیشتری از مردم وسوسه می شوند و در صورت کاهش قیمت ، تعداد بیشتری از مردم وسوسه می شوند. البته نکاتی وجود دارد که قیمت آن به اندازه کافی بالا می رود که مردم شروع به فروش بیشتر می کنند ، روند را معکوس می کنند یا وقتی قیمت به یک نقطه خاص کاهش می یابد ، شروع به خرید می کنند.
در حالی که قیمت ها به سمت یک تعادل خاص تلاش می کنند ، در طول راه ما می بینیم که چه چیزی بیش از حد ایجاد و بیش از حد نامیده می شود ، جایی که حرکت خود تجارت باعث افزایش قیمت بالاتر از تعادل آن می شود و باعث می شود تا برای یک زمان دیگر راه را تنظیم کند و سپساین تنظیم ممکن است با برگشت دوباره نیاز به تنظیم مجدد داشته باشد.
این الگوهای در تمام بازه های زمانی اتفاق می افتد ، جایی که اگر به دنبال تجارت در یک بازه زمانی طولانی تر هستید ، از طریق نوسانات جزئی در اختیار خواهید داشت و فقط موارد بزرگتر را تجارت می کنید ، یا اگر در یک بازه زمانی کوتاه تر تجارت می کنید ، این روند جزئی تر تجارت شما را هدایت می کندتصمیمات
هدف از تجارت این است که به دنبال الگوهای سودآور در حرکات در قیمت باشید ، به دنبال این باشید که در سمت راست روندهایی باشید که به دنبال تجارت هستید ، با یک سطح تحمل خاص که نشان می دهد روند به پایان رسیده است و واژگونی استبه احتمال زیاد
یک نمونه ساده از این امر ورود و ماندن در تجارت است اگر میانگین حرکتی خاص در یک جهت خاص حرکت کند و در هنگام معکوس شدن میانگین متحرک از آن خارج شوید. تغییرات زیادی در این تکنیک وجود دارد و شاخص های زیادی که می توانید از آنها استفاده کنید ، از جمله فقط معاملات خود با قیمت ، با یک توقف دنباله دار ، به عنوان مثال ، در صورتی که تجارت با یک مقدار مشخص در هر مقطع زمانی مشخص از شما دور شود.
در حالی که ما واقعاً نمی دانیم که چگونه تجارت بالقوه به پایان می رسد ، که در حرکت قیمت آینده چیزی ، که مطمئناً ما آن را نداریم ، به اطمینان می پردازیم ، آنچه ما به دنبال آن هستیم ، استفاده از استراتژی هایی است که در صورت اجرای صحیح سود بیشتری نسبت به ضرر به همراه خواهد داشت. واد
اعدام مناسب نیز یک هدف اصلی در تجارت است
معاملات شامل تصمیم گیری بیشتر از سرمایه گذاری است و هرچه تصمیماتی که یک معامله گر باید اتخاذ کند ، اجرای صحیح مهمتر می شود. داشتن یک برنامه معاملاتی سودآور یک چیز است ، اما می تواند یک موضوع کاملاً متفاوت باشد که بتوانیم آن را به درستی اجرا کنیم.
معامله گران جدید اغلب درک نمی کنند که چقدر مهم و یا چقدر چالش برانگیز است ، جایی که ممکن است با عدم اجرای صحیح آنها از آنچه ممکن است ایده های تجارت سالم داشته باشد ، منحرف شود.
به عنوان مثال ، ممکن است کسی وارد تجارت شود که به دلیل نداشتن یک تجارت خوب ، کاملاً مناسب نیست ، یا ممکن است به دلیل ترس از تجارت عدم کار ، به موقعیتی برسد که به طور کلی سودآور باشد.
ممکن است فرد خیلی زود از یک موقعیت خارج شود و بخواهد بیش از حد از سود محافظت کند ، یا بیش از حد در برابر ریسک محافظت کند ، یا ممکن است فرد خیلی دیر از یک موقعیت خارج شود ، امیدوار باشد که بیش از حد برگردد یا مایل به رزرو ضرر نباشد.
بخش روانشناختی تجارت نقش بزرگی در موفقیت فرد ایفا می کند ، به گونه ای که هر چقدر فرد ماهر در انتخاب مدخل و خروج مهارت داشته باشد ، اگر کسی نتواند به درستی انجام دهد و سیستم را اجرا کند ، مهم نیست.
بنابراین چندین عنصر اصلی تجارت موفق وجود دارد که به دنبال حداکثر رساندن سود هستند ، این کار را انجام می دهند در حالی که به درستی مدیریت ریسک می شوند و با طرحی روبرو می شوند که به دنبال تعادل ایده آل بین این دو عامل رقیب و قادر به اجرای صحیح برنامه است.
این همه می تواند انجام شود ، و کاملاً خوب ، اگرچه این همه چالش برانگیز تر از آن چیزی است که بسیاری از افراد فکر می کنند ، و نیاز به یک فرد برای توسعه مهارت های کافی دارد تا بتواند به طور مداوم این همه را در کنار هم قرار دهد.
اندرو نسبت به هر چیزی که مربوط به امور مالی باشد ، اشتیاق دارد و بینش های مشتاق خود را در مورد نحوه اضافه شدن اعداد و منظور آنها به خوانندگان ارائه می دهد.
با اندرو تماس بگیرید: andrew@marketreview. com
زمینه های مورد علاقه: اخبار و به روزرسانی از دفتر حمایت مالی مصرف کننده ، تجارت ، رمزنگاری ، مدیریت نمونه کارها و موارد دیگر.